شبی زیبا و خاطره انگیز است شب تولد هشتمین امام شیعیان و چراغ فراراه سالکان امام علی بن موسی الرضا.
این عید بر عاشقان کوی آن شمس رهگشا مبارک باد. این عید بهانه ای فراهم آورد برای هم سخنی و همداستانی درباره شخصیت امام رضا علیه السلام تا دراین مجال اندک نمی از یم دریای شخصیت آن دردانه هستی برگیریم.
شکی نیست که نگاهی جامع به فضایل اخلاقی امام رضا (ع) نیازمند نگارش مقالات بلکه کتاب هایی مفصل است. در این مختصر، می کوشیم به قدر جرعه ای از اقیانوس کمالات اخلاقی آن حضرت بنوشیم و از این رو، چاره ای جز اکتفا به ذکر فرازهایی از ویژگی های شخصیتی آن امام همام نداریم، هر چند توصیف خورشید وجود آن حضرت کاری بس دشوار است .
زهد امام
یکی از اوصاف انسان های بزرگ، زهد و بی میلی آنها نسبت به دنیا و زینت ها و تجملات آن است و امام رضا(ع) نیز سرآمد زاهدان عصر خویش بود. در روایتی از محمد بن عباد وارد شده است که می گفت: امام رضا(ع) در تابستان بر روی حصیر و در زمستان بر روی پوستینی می نشست و لباس خشن می پوشید.(1) روزی سفیان نوری، امام را در پوششی از خز ملاحظه کرد. پس این عمل امام(ع) را ناشایست می شمرد و بر امام(ع) خرده گرفت که چرا لباسی ارزانتر نمی پوشد. آنگاه امام(ع) دست سفیان را گرفت و آن را زیرلباس خود قرار داد و چون دست سفیان به پوستینی که امام(ع) زیرلباس خز پوشیده بود، اصابت کرد، امام (ع) فرمود:" ای سفیان! پوشیدن لباس خز برای خلق است و پوشیدن پوستین برای حق!"
سخاوت امام
تاریخ زندگانی امام رضا(ع) گواهی می دهد که در نزد حضرت، از امور دنیا چیزی محبوبتر از احسان به مردم و انفاق به تهیدستان نبود. تا آنجا که در اوان استقرار در خراسان، در یکی از روزهای عرفه، تمام اموال خویش را میان فقرا قسمت کرد. این عمل امام(ع) بر فضل بن سهل گران آمد و امام(ع) را زیان دیده خواند. علی بن موسی(ع) به او فرمود: چنین نیست، بلکه این عمل، با توجه به پاداش آن، عین سود بردن است.(2)
همچنین در روایت آمده است که روزی تنگدستی رو به امام(ع) نمود، گفت:" به من به اندازه جوانمردی و مروتت عطا کن." امام (ع) پاسخ داد:" چنین کاری از توان من خارج است." شخص نیازمند که متوجه خطای خویش شده بود، دوباره گفت:" به من به قدر جوانمردی خودم عطا کن." امام (ع) پاسخ داد:" چنین کنم" پس رو به خادم خویش کرده فرمود:" به او صد دینار بده."(3)
تقوا و عبادت
یکی از بارزترین ویژگی های شخصیتی امام رضا(ع) ارتباط عمیق معنوی با خدا است که در کثرت عبادت و خویشتنداری حضرت تجلی می نمود. ابراهیم بن عباس در روایتی می گوید:" امام(ع) شبها بسیار کم می خوابید و غالباً شب را از ابتدا تا صبحگاهان به احیاء و عبادت می گذراند و بسیار روزه می گرفت و هیچ ماهی نبود که در آن لااقل سه روز روزه نباشد.(4) و از شبراوی نیز روایت شده که امام رضا(ع):" همواره با وضو و نماز همراه بود و تمام مدت شب را با نماز می گذراند..."(5)
همچنین، از امام(ع) دعاهایی نقل شده است که همگی سرشار از روح بندگی و انس با حضرت معبود و توکل بر ذات احدی اوست. از جمله آن که می فرمود:" یا من دلّنی علی نفسه و ذلل قلبی بتصدیقه اسالک الامن و الایمان فی الدنیا و الاخرة"(6)؛ " ای کسی که مرا به سوی خودت رهنمون گشتی و دلم را به واسطه تصدیق خود آرام گرداندی. از تو ایمان و امنیت در دنیا و آخرت را خواستارم."
علم و دانش گسترده
از دیگر ابعاد سترگ شخصیت علی بن موسی(ع) احاطه شگرف آن امام بر انواع علوم و دانش ها است تا آنجا که دشمن او، یعنی مامون، از اعتراف به این واقعیت گریزی نداشت و می گفت:" من در زمین کسی داناتر از این مرد - یعنی امام رضا(ع)- سراغ ندارم"(7) امام (ع) داناترین اهل زمان خویش بود و از همین رو، عالمان و فقیهان از سراسر بلاد اسلامی به حضورش شرفیاب شده، پاسخ پرسش های علمی خود را می یافتند. عبدالسلام هروی که از عالمان زمان امام(ع) بوده، می گوید:" کسی را داناتر از علی بن موسی(ع) ندیدم و هیچ عالمی با او ملاقات نمی کرد مگر آن که همین شهادت را نسبت به مقام علمی او می داد. مامون امام(ع) را در مجالسی که تعدادی از دانشمندان ادیان دیگر و نیز فقیهان و متکلمان حضور داشتند، دعوت می کرد و امام(ع) در بحث علمی بر همه آنان چیره می گشت..."(8)
یکی از مظاهر شگفت انگیز علم امام(ع) که از علم لایزال الهی سرچشمه می گرفت، تسلط او بر همه زبان ها بود. اباصلت هروی می گوید: امام رضا(ع) با هر یک از مردمان به زبان خودش صحبت می کرد و چون در این خصوص با او سخن گفتم فرمود:" ای اباصلت من حجت خدا بر تمام مردم هستم و ممکن نیست خدا حجتی را برای قومی برگزیند در حالی که زبان آن قوم را نمی داند..."(9)
سخن در باب کمالات امام علی بن موسی(ع) بسیار است و مجال این نوشتار اندک. از این رو، سخن را خاتمه می دهیم و از خداوند، توفیق پیروی از آن امام همام(ع) و سایر پیشوایان دین را طلب می کنیم.
پانوشتها:
1- عیون اخبارالرضا، ج2،ص 178.
2- مناقب، ج 4، ص390.
3- همان .
4- بحارالانوار،ج 49، ص91.
5- الاتحاف یحب الاشراف، ص 59.
6- اصول کافی،ج 2، ص 579.
7- الارشاد، ج 2، ص261.
8- اعلام الوری،ج 3، ص4.
9- مناقب، ج 4، ص362.